اوشین و هانیکو، زنانی که خیابان ها را خلوت می کردند!
به گزارش ایپتن، خبرنگاران: اوشین و هانیکو یادگارهایی از دهه پرمصیبت 60 هستند که در خاطر جمعی ما شکل گرفته اند، اولی را حتی برخی در سال های اخیر متهم کردند که آن کاره بوده و خلاصه که این مطلب خواندنی و دیدنی در باب دو کاراکتر فراموش ناشدنی ست.
دو سریال به نام های سال های دور از خانه با نام اصلی اوشین و داستان زندگی با عنوان اصلی هانیکو، بیش از دیگر مجموعه ها، مخاطبان تلویزیون را به خود جلب کردند و به یکی از نوستالژیک ترین سریال های آن دوران تبدیل شدند. نکته جالب توجه این بود که داستان هر دو مجموعه، تقریباً در یک برهه تاریخی ژاپن می گذشت؛ برهه ای پرفراز و نشیب که طی آن، این کشور پوسته قدیمی خود را دور انداخت و مبدل به یک کشور صنعتی و مدرن شد. آن چه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، بازخوانی این تاریخ و صحبت از حوادثی است که در این دو سریال محبوب روایت می شود.
3 مرحله تاریخی و گذار از سنت و مدرنیسم
بخش های مختلف زندگی اوشین و هانیکو، قهرمانان این دو سریال، همزمان با سه دوره تاریخی در ژاپن است؛ عصر مِیجی، 1868 تا 1912 میلادی (1247 تا 1291 خورشیدی)، عصر تایشو، 1912 تا 1926 میلادی (1291 تا 1305 خورشیدی) و عصر شووا، 1926 تا 1989 میلادی (1305 تا 1368 خورشیدی). در این سه دوره تاریخی، به ترتیب میجی، تایشو و هیروهیتو امپراتور های ژاپن بودند. عصر میجی، دورانی است که پس از حمله آمریکایی ها به خلیج ادو در نزدیکی توکیو، در سال 1850 میلادی (1229 خورشیدی) و وادار کردن ژاپنی ها به خاتمه دادن سیاست در های بسته یا ساکوکو آغاز می شود. امپراتور تصمیم گرفت نظام حاکم بر ژاپن را در همه عرصه ها، از الگوی سنتی به الگوی غربی تغییر دهد و این رویه، تغییرات زیادی را در جامعه ایجاد کرد. سامورایی ها تغییر رفتار دادند و فعالیتشان در عرصه سیاسی کانالیزه شد و مِن بعد باید به لباس و آداب جدید رو می آوردند.
نسلی میان 2 دوره تاریخی
پدر و پدربزرگ هانیکو (کوجیرو و نابورو تاچیبانا)، دو نفر از این سامورایی های تغییر شکل داده شده هستند که نمی توانند با مدرنیسم حاکم بر عصر میجی و بعد از آن تایشو، کنار بیایند. آن ها تقریباً تا آخر عمر به شیوه زندگی خود وفادار می مانند، هرچند که در عصر شووا مبدل به افرادی با رویه متفاوت در جامعه ژاپن می شوند. سریال اوشین، عصر میجی را با تغییرات در ساختار اداری کشور و عبور از فئودالیسم به سرمایه داری نشان می دهد.
اوشین، خود نمادی شاخص از افرادی است که تغییرات را می پذیرد و به شیوه جدید زندگی، مظاهر نوین تمدن ماشینی و سر سپردن به آداب جدید رو می آورد؛ اما آن چه در زندگی او به چشم می آید، اولاً، فقر و مصیبت جانکاهی است که از ساختار تاریخ مصرف گذشته فئودالی بر او و خانواده اش تحمیل می کند و ثانیاً، بحران های اقتصادی و عاطفی متعددی است که به دلیل پناه بردن بهدلیل تغییرات ساختاری و حرکت طبیعی یک جامعه به سمت پیشرفت و مدرنیته دچار آن ها می شود در واقع همان هزینه گذار از بدوت به سمت مدرنیسم.
این دو موضوع، دقیقاً حاشیه های اجتماعی تاریخ ژاپن در دو عصر میجی و تایشو است. در واقع این دو مجموعه نشان می دهد که در سایه تولد ژاپن جدید و رشد سرمایه داری در این کشور، چه تبعات موقتی دامن گیر مردم این کشور شد و تبعاتی که البته با پیشرفت های امروز ژاپن، نشان می دهد که ارزشش را داشته.
حرکت به سمت توسعه و پیشرفت
ویژگی تاریخی دیگر دوران زندگی اوشین و هانیکو، قدرت دریافت و شتاب حرکت به سمت مدرنیته و میل به بازسازی کشور است.
بخش های خاتمهی هر دو مجموعه، در عصر شووا یا دوران امپراتوری هیروهیتو می گذرد؛ دورانی که ژاپن در جنگ جهانی دوم شکست می خورد و پای سربازان آمریکایی به این کشور باز می شود. استقرار نیرو های آمریکایی به فرماندهی داگلاس مک آرتور، سرآغازی برای پیش دریافت یک رویکرد کاملا غرب گرایانه و رو به تمدن نوین در فرهنگ ژاپن بود؛ به دیگر سخن، بسیاری از ژاپنی ها، از این دوره به بعد، رابطه خود را با گذشته همراه با یک دیالکتیک سازنده کردند و روشی غیر از پیشینیان خود را پیش دریافتد. این رویه را می توان در سال های خاتمهی زندگی اوشین و نحوه رفتار فرزندان و نوه های او با یکدیگر، به خوبی مشاهده کرد.
این مطلب با تغییراتی از روزنامه خراسان برداشته شده است.
منبع: برترین ها