از سوغات نابودی تا جهازی که با سیل رفت!

به گزارش ایپتن، خبرنگاران/بوشهر زن روی لبه بهارخواب خانه نشسته و به زندگی اش نگاه می نماید. زندگی که می توان گفت چیزی از آن باقی نمانده، سیل همه چیز را با خود برده. شسته و رُفته.. در انتهای نگاه بلندش چیزی دیده نمی گردد و مردمک چشمان سیاهش آنقدر عمیق است که گم می شوی در ژرفای ناگفته هایش...

از سوغات نابودی تا جهازی که با سیل رفت!

اندوه سالیان... درد... گلایه.. حسرت... تلخی.. روزها.. شب ها! باران.... باران و باز باران! هیچ وقت باران را اینگونه ندیده بود، که بیاید و با خود غم بیاورد. همه روزهای خوش زندگی اش را با نم نم زیبای او به یاد می آورد اما این بار نم باران برایش نابودی سوغات آورده بود.

زن در خانه ای که از روح زندگی خالی ست می چرخد و می گوید تمام زندگی فرزندم از دستم رفت... مرد فریاد می زند بارها با شهرداری مکاتبه شده بود. گفتند لایروبی نمی کنیم. به فرمانداری درخواست دادیم. استشهادیه جمع کردیم. اما افاقه نکرد!

در خانه شان باز است و همه وسایل از یخچال و پتو تا کتاب و لباس آغشته به گل ولای در گوشه گوشه حیاط به چشم می خورد. وارد می شویم و سلام می کنیم. بعد از معرفی پیرمرد با ناراحتی می گوید: وسایل برقی، مرغ و خروس ها، کمد و لباس و بقیه وسایل، ماشینی که آب تا روی سقف آن آمده بود و تا روی دیوار حیاط آب گرفته بود، البته خدا را شکر می کنیم که تلفات جانی برایمان نداشته است.

او ادامه می دهد: وسایل خانه، ماشین و بخشی از زندگی ما در سیل نابود شده و دولت هم باید فکری برای جبران خسارت هایمان بکند؟ اگر هر وسیله یا ماشین و دیوار و خانه ای خراب شد و بگویند باید بیمه آن را بیاوری پس قرار است برای ما چکار نمایند؟ اگر می خواهند یاریی نمایند انجام دهند و دیگر کاری به بیمه ماشین یا خانه نداشته باشند. به هر حال ما هم خسارت دیده ایم و خانه زندگیمان از بین رفته است.

فقط می خواهیم فراموش نشویم

بعد همسرش با گرد غمی که بر چهره اش نشسته رشته کلام را در دست می گیرد. زن مسن با اندوه می گوید: می بینید که، چند روز است لباس هایمان گوشه حیاط گذاشته و آب هم نیست که آنها را بشوییم. پمپ و دینام با آب رفته است، حتی روز واقعه -یکشنبه 16 آذرماه- تا شب برق هم نداشتیم. تلویزیون و یخچال از آب پر شده، آن هم آب گل آلود. پیرمرد اضافه می نماید: شانس آوردیم که ساختمان خانه نسبت به حیاط مرتفع تر بود. آب تا در خانه آمد، ولی داخل نیامد، کل حیاط از آب پر بود. خودمان فقط از روی دیوار رفتیم تا جانمان را نجات دهیم، آن سوی دره به دلیل ارتفاع کمتر آب تا سقف خانه ها بالا آمده بود. بعضی خانه ها همه چیزشان را از دست دادند و حتی در و دیوار هم خراب شد. خودتان که می دانید یک تکه ظرف 100 هزار تومان است، قطعات ماشین و سایر اسباب منزل که دیگر حرفش را نزن. شاید خرابی خانه ها کم باشد اما تمام وسایل خانه را آب برد یا خراب کرد.

او با چهره ای که حس می کنم از درد فشرده شده ادامه می دهد: 40 میلیون وام گرفته بودم برای راه انداختن یک مغازه کوچک. حالا جنس ها که از بین رفته و می ترسیم یخچال و فریزر را به برق بزنیم. دیروز تعمیرکار امد و گفت تا 6-5 روز آنها را به برق متصل نکنید، از مسئولان ممنونیم که این چند روز آمده و راه ها را باز کردند، و بازدید داشتند. امیدواریم وعده ها عملی گردد و به فکر جبران آسیب های ناشی از سیل باشند. ما فقط می خواهیم فراموش نشویم.

همه چیز زیر آب رفت

پسر جوان خانواده جلو می آید. به سادگی می گوید اتاق من انتهای حیاط بود که پر از آب و گل شد، همه کتاب ها و نوار و CD و هر چه که داشتم از لباس و کمد و یخچال غرق آب شده و دیگر قابل استفاده نیست. همه چیز زیر آب رفت. خط آب تا انتهای دیوار حیاط معین است و ما خوب می دانیم که اگر کسی در خانه خواب بود یا وقوع سیل شب هنگام اتفاق می افتاد ممکن بود این خانواده ها تا ابد داغدار شوند.

زن با صدای لرزان و خسته اش می گوید: دخترم با نوزادش اینجا بود که ما بچه را در پتو پیچانده و از روی بام و دیوار فرستادیم برود. خواهرم هنوز ناخوش است. پسر جوان اضافه می نماید: ما گفتیم نمرده باشد خیلی کار است، بچه کوچک و زن جوان... چون شیب خانه رو به پایین است آبگیر نشد وگرنه حیاط سرریز آب گل آلود شده و سرویس بهداشتی و حیاط تا چند ساعت پر از آب بود. برق هم قطع شد و تا غروب وصل نشد.

از بامداد آسمان باریده و ساعت 8:30 صبح یکشنبه پس از شدت دریافت و تداوم باران، سیل جاری شده، تا حوالی ظهر سیلاب مهمان خانه هایشان بوده، تصور می کنم چه لحظات نفس گیر و دشواری را گذرانده اند و قلبم از این مظلومیت و بی پناهی فشرده می گردد. زن با سر و پای برهنه به حیاط آمده و مستأصل مانده، هشت ساعت باران مداوم و ابرهای سیاه خاطره تلخی برایشان بر جای گذاشته...

به گزارش خبرنگاران، با توجه به ماهیت بارش های فصلی، همیشه احتمال بالا آمدن ناگهانی آب مسیل ها و افزایش نسبی سطح آب رودخانه ها وجود دارد. تغییرات اقلیمی، و متعاقب آن تغییر الگوی بارش ها، بالا آمدن بستر رودخانه ها و عدم لایروبی صحیح یا ساخت غیراصولی پل ها، جمع شدن نخاله در دره ها، بی توجهی به هشدارها، بارش شدید و حجم زیاد در مدت زمان کم، ساخت منازل مسکونی در بستر دره ها و حوالی رودخانه هایی که احتمال طغیان دارد از عوامل بروز خسارت در سیل اخیر است. هر ساله در فصل بارش چنین دردسرهایی وجود دارد و شهرداری ها که بعضا به بخشنامه های ابلاغی توجه نمی نمایند.

به مردم نمی گویند دلیل این اتفاقات چیست؟ تمام زندگی و مغازه و وسایل ما با سیل رفته، از ناراحتی است که می خندیم. مگر چه از دست ما برمی آید؟ من پنج روز است حمام نرفته ام. آب نداریم و حمام پر از گل است. خدا را شکر می کنیم که روز این رخ داد و خداراشکر که تلفات جانی نداشت. هیچ چیز جای جان نمی آید! کفش و دمپایی و وسیله و کمد و یخچال جور می گردد. اینها حرف های پراکنده خانواده سیل زده ای است که در وحدتیه و جوار پل مرکزی شهر ساکن هستند.

حتی لباس تنشان نیز طعمه سیلاب شد

پیرمرد صاحب خانه که عزادار خانه و زندگی از دست رفته اش است می گوید: میشد خسارت ها را کمتر کرد یا به حداقل رساند در عرض زمان کوتاهی دهانه پل پر شد و رودخانه ها طغیان کرد و آب روانه کوچه ها و خیابان ها...

و همه چیز زیر آب رفت. سیل با خود برد هر آنچه که از خانه و زندگی و رویا و آرزو جمع نموده بودند. از جهیزیه دختران و پس انداز سالیان پسران گرفته تا گوسفندانی که وسیله معاش آنان بود. از ماشین و یخچال گرفته تا کمد و کتاب و تلویزیون... حتی لباس تنشان نیز طعمه سیلاب شد. زنان و مردانی که اندک امید به جامانده از این سالهای دراز زندگانی را در ته مانده اندوخته و دارایی هایشان هر چند اندک می دیدند جلو چشمان خود هر آنچه داشتند را از دست دادند. و حالا در عمق چشمان اندوهناکشان جز حسرت چیزی خودنمایی نمی نماید... شاید لبخند کوتاهی روی لب هایشان بیاید اما قلب هایشان از اینهمه درد و از رنج های یک شب بارانی که به روز کشیده و نکشیده دار و ندارشان را به تاراج برده حکایت ها دارد.

از دور می بینیم که خودروی آتش نشانی به شست وشوی حیاط خانه ای مشغول است. جلوتر می رویم و می بینیم که سیلاب و گل ولای همراه آن به درون یک فروشگاه لوله فروشی که در کنار انبار و منزل مسکونی قرار داشته نفوذ نموده است. همه خانواده در گوشه حیاط ایستاده و به تماشای سرمایه سیل زده خود مشغولند!

جهیزیه ای که با سیل رفت

بعد از وحدتیه به سمت روستای شول از توابع بخش سعدآباد روانه می شویم. در پایین دست رودخانه شول خانه عظیمی است که درهای آن باز است و اهل خانه در پارک کوچک محله نشسته اند. اسباب خانه هم پراکنده در گوشه گوشه پارک و در کنار وسایل بازی ریخته شده، وارد حیاط می شویم و چند جوان برایمان شرایط را توضیح می دهند. پسر جوان با اشاره به وضعیتی که سیل اخیر برایشان ایجاد نموده به خبرنگاران می گوید: اینجا چند خانواده کنار هم زندگی می کردیم، پنج شنبه شب عروسی خواهرم بود اما سیل صبح یکشنبه همه چیز را خراب کرد...

پسر ادامه می دهد: عمه ام حدود 30 الی 40 مرغ و خانواده ما هم تقریباً 50 تا 60 مرغ و خروس داشتیم که در سیل اخیر تلف شدند. در قسمتی که پارکینگ حیاط بوده از گندم هایی که خریداری نموده و روی هم چیده بودند تنها گونی های خالی باقی مانده و گندم ها با سیلاب رفته اند... انباری و اتاق ها همه آبگیر شده اند. مرد جوان می گوید ماشین هایمان هم درب و داغان شده؛ تعمیرکار گفته فقط یک ماه طول می کشد عیب یابی شوند! بعد از اتمام سیل، جسد و لاشه های مرغ و خروس ها و گوسفندها را از زیر گل ولای بیرون آورده اند. این خانه در جهت طغیان رودخانه و جریان سیل قرار داشته و بیش از سایر منازل روستا آسیب دیده است.

زن سال دیده ای که عمه خانواده است غمگین و پریشان بر روی یک نیمکت در پارک نشسته و با زن همسایه درددل می نماید. روی دیوار کوتاه کنار نیمکت می نشینم و به مویه هایش گوش می دهم. با خودم گفتم بچه ام سکته می نماید، گوشه کناری می ایستاد و اصلا حرف نمی زد تا اینکه امروز دوستش آمده و کمی بهتر شده است. الان هیچ چیز نداریم. هر چه بوده را آب برده... سعی می کنم دلداری اش بدهم اما زبانم به گفتن کلامی نمی چرخد.

به جا کفشی چنگ انداختم تا خفه نشوم

بعد از کمی تامل، می گویم خدا را شکر که خودتان سالم هستید، جای وسایل خانه و حیوان هایی که تلف شده پر می گردد. فقط جانمان ولی هیچی نداریم... هیچ را با لحن غمزده و کشداری ادا می نماید. زن تنها منتظر تلنگری است تا فرو بریزد!

از زن توضیح روز حادثه را می پرسم. تعریف می نماید: پسر برادرم به من گفت برو داخل خانه و بیرون نیا. درها را ببندید و در خانه باشید. ناگهان از پشت در حیاط صدای مهیبی شنیده شد و از پشت در یک ماشین محکم به ستون و دیوار برخورد کرد. دختر برادرم گفت آخی... در حیاط باز شد. آب آمده مثل لنگ رود. ما سریع رفتیم داخل خانه تا آب روی مان نیاید، سیل شیشه را شکست. آب از در و پنجره ها داخل آمد و تا جاکلیدی ها رسید. مگر قد ما چقدر بود؟ رفتیم زیر آب. یک جا کفشی کنار در خانه بود، به آن چنگ انداختم که خفه نشوم. پسر برادرم آمد و من را بلند کرد خودش رفت زیر آب، پله گذاشتند و من را بردند سرِ خانه و روی بام که نجات پیدا کردم... زن ها لاک و لیک (داد و بیداد) کردند، همسایه ها آمدند و از روی ایرانیت با پله من را آوردند پایین. آن طرف هم زن برادرم و بچه هایش بودند. آن طرف هم یک لنگ رود بود (آب گرفته بود)، چهار مَدور ما (اطراف) را آب گرفته بود. درها را نتوانستیم باز کنیم و بزها را نجات دهیم، بز، مرغ،... اینقدر روی آب رفتند. درها باز نشد و نتوانستیم برایشان کاری کنیم، فقط از پشت بام خانه خودمان را نجات دهیم.

آب در آشپزخانه پر شده بود، پشتی، یخچال، فریزر، کمد، تلویزیون، حیواناتمان، زندگی... همه چیز داشتیم اما الان هیچ نداریم. جومه (لباس) تنمان را همسایه ها داده اند. این چند روز هم خانه همسایه بوده ایم و به ما جا و غذا میداده، تا الان هم یاریی به ما نشده است. داشتم به همسایه ام می گفتم در این گرانی، کجا با این فقر و بدبختی می توانیم چیزی به دست بیاوریم. دیروز دو ماشین لاشه بز بیرون ریخته اند. آدم دهات همین چیزها گذرانش است، کجا برویم دوباره اینها را تهیه کنیم؟ هر چه داشتیم را آب برد...

مردم بیچاره هر چه آب شل (مخلوط خاک و آب) بیرون ریخته اند فایده نداشته. همه هم آمده و دیده اند امّا... دختر برادرم پنج شنبه شب عروسی اش بود. الان همه چیزشان را آب برد. می گویم قرار است وام و وسیله خانه بدهند، زن همسایه می گوید: وام چه فایده ای دارد؟ باید یاری نمایند. یک کارگر چطور قصد دارد وام را پس بدهد؟ اصلا وام را برای کدام مشکلش بگیرد؟ بازسازی خانه یا خرید دوباره وسایل و جبران خسارت حیوان هایش... بازپرداخت وام هم سخت است. زن دوباره زبان باز می نماید و می گوید: برادرم هم کارگر است و بچه هایش هنوز سرکار نیستند. سه خانواده در یک خانه زندگی می کردیم و همه چیز هم داشته ایم اما الان هیچ نداریم.

نگران بارش های بعدی هستیم

خانه های روبرو هم دچار آبگرفتگی شده اند و فرش ها و وسایل منزلشان را در حیاط چیده اند تا آفتاب بخورد. پسر همسایه بیرون آمده و به گروه های جهادی که در حال یاری رسانی و ساماندهی به منزل خسارت دیده هستند نگاه می نماید. او می گوید: می ترسم تلویزیون و یخچال را به برق بزنم و سوخته باشد. نگران بارش های بعدی هستیم که نکند رحمت خدا برایمان باز مشکل و گرفتاری ایجاد کند. کاش از الان فکری به حال مسائل روستاها و شهرها گردد تا دیگر شاهد چنین اتفاقی نباشیم.

پس از حدود 10 سال خشکسالی، ولی مدیریت های کوتاه مدت باعث شده وقوع سیل به شهرهای کشور خسارات زیادی وارد گردد. این در حالی است که به باور محققان آب های ناشی از سیل، سرمایه های کشور هستند و می توانستیم به نواحی دارای پتانسیل ذخیره سیل راهنمایی کنیم، در سیل اخیر این آب ها به سمت دریا راهنمایی شدند و در زمان کم آبی در پی چاره اندیشی برای تامین آب شرب هستیم.

به گزارش خبرنگاران، سیل ایجاد شده در استان بوشهر از نوع سیل ناگهانی بوده است. سیلی که در اثر بارش بسیار شدید باران به طور ناگهانی و تنها در عرض مدت زمانی کوتاه منجر به ایجاد جریان سیلاب می گردد؛ این در حالی است که در جریان ایجاد سیلاب های عادی اگرچه حجم قابل توجه بارش ها منجر به ایجاد سیل می گردد، اما بارندگی چندان رگباری و شدید نیست و به دلیل ایجاد سیلاب به صورت تدریجی، زمان و فرصت کافی برای اقدامات مورد احتیاج در مواجهه با سیل وجود دارد.

سیل زمانی رخ می دهد که خاک و پوشش گیاهی یک منطقه توانایی جذب کامل آب را نداشته باشد. در این زمان حجم آب به صورت غیرقابل کنترل به وسیله کانال های رودخانه ای یا حفره های طبیعی یا مخازن آب دست ساز بشر، ریزش می نماید. بدترین حالت های سیل رودخانه ای هم معمولاً در زمین های حاشیه ای یک رود جاری می گردد. سیل های دوره ای به صورت طبیعی در بسیاری از رودخانه ها رخ داده و موجب به وجود آمدن مناطقی به نام دشت های سیلابی می گردد. علت وقوع این سیلاب ها بارش باران های شدید و گاهی نیز توأم با ذوب برف است که باعث طغیان رودخانه و جاری شدن آب در زمین های حاشیه ای رود می گردد. سیلابی که به یک باره و بدون هیچ فرصت قبلی ایجاد و جاری می گردد، سیل آنی است. سیلاب های آنی معمولاً در اثر بارش بیش از حد در یک منطقه نسبتاً کوچک ایجاد می گردد.

خانه و زندگی ام غرق آب شده...

به ما می گویند در طرح هستید و نه گازکشی نموده اند و نه خدمات عادی. ما را از کنار دره و خیابان ساحلی یا محدوده طرح هم خارج نمی نمایند. یا اقلا برایمان کاری نمایند. هیچ کاری از دست ما برنمی آید، همینطور بلاتکلیف مانده ایم. سقف آشپزخانه ما ایرانیت بوده و پر از آب شده. زندگی ام را ریختم بیرون و هی می شویم و خشک می گردد و دوباره می برم داخل. خب این چه زندگی است؟ روز بارانی برق قطع شد، کنتور آب هم که از کار افتاد، دیوار خانه ریخته و خانه و زندگی ام غرق آب شده. پمپ و دینام هم سوخته و مشکل آب داریم. اینها حرف های زنی است که با دخترش ما را به داخل خانه ای که در حاشیه دره ساخته شده دعوت کردند تا از نزدیک شاهد روزگارشان باشیم.

آب تا سقف خانه آمد

آن طرف دره خانه ای را می بینیم که تعداد زیادی کنار آن ایستاده اند. تعدادی زن و کودک و چند مرد. دور خانه دیواری وجود ندارد و یخچال و چند تکه وسیله دیگر بیرون گذاشته شده. در ورودی ساختمان باز است و در سالن یک چادر هلال احمر برپاست و یک ماشین وانت که آن هم سیل خرابش نموده کمی آن طرف تر پارک شده است. زن جوان جلو میآید، خودم را معرفی می کنم و اجازه می خواهم عکس و گزارش تهیه کنیم، می گوید اینجا خانه پدرم است. تازه یک وام صد میلیونی گرفته بود و کمی زندگی اش را سامان داده بود. یک مغازه راه انداختند برای کسب درآمد ولی حالا، مغازه و خانه و هرچه در آنها بوده همه از دست رفته است. هیچی نمانده، از خانه هم حتی یک قاشق چای خوری باقی نمانده، همه دورریزشده. آب تا سقف خانه آمد و ما می ترسیم نشست کند و دو طبقه ساختمان هم از بین برود.

بعد پدرش می آید و ادامه می دهند: ما بارها به شهرداری گفتیم و مکاتبه کردیم. حتی بعد از سیل خواستیم لجن کش بیاورند و خانه ها را پاکسازی نمایند. ماشین های شهرداری و امداد آتش نشانی آمده و گل ولای جهت را گرفته اند. خوشبختانه حادثه روز رخ داده و اعضای خانواده بیشتر بیرون بودند، وقتی آب داخل خانه می آیند سریع به طبقه بالا پناه برده و تا چند ساعت بعد که آب خانه را خالی کردند آنجا می مانند، الان هم که وضع خانه همین است که می بینید. حالا که هیچی هم ندارند یک لجن کش نمی آورند آب داخل چاه را خالی نمایند. لطفا اینها را بنویسید، تقصیر از شهرداری است. باید قبل از وقوع این حادثه تلخ این اتفاقات را پیش بینی نموده و برایش فکری میشد.

کارگر هستم و درآمد زیادی ندارم

می گویم محل قرارگیری خانه نامتعارف است و همجواری آن با دره فصلی، می تواند برایتان مشکل ساز گردد، مرد می گوید: چکار کنم؟ من یک کارگر هستم و درآمد زیادی ندارم. هیچکس یاریم نمی نماید، روزانه کار می کنم و هر چه درمی آورم همان روز خرج می گردد. در مغازه برادرم کار می کنم. هنوز به ما اعلام یاری ننموده اند. یک وانت هم داشتم که در جریان سیل آن را به زحمت از آب گرفتیم و کلی خسارت دیده است.

سر نبش خیابان مشرف به پل مرکزی شهر وحدتیه یک داروخانه بوده که انبار داروهای آن در یک واحد زیرزمینی واقع شده بود که در جریان سیلاب پر از آب شده و اکنون از آنچه بود تنها ویرانه ای به جا مانده است. شهروندان می گویند مقصر شهرداری است، چون چند سال است که پل ها،مسیل ها و دره های فصلی لایروبی و پاکسازی نشده است. از سال گذشته تا به امروز بارها گفتیم که این کار باید انجام گردد، زمان آبگرفتگی رفتگر شهرداری با بند زیر پل رفت و لوله های گاز یا نفت و مقدار زیادی آشغال بیرون آورد. در دهانه پل چندین لوله رد شده و مزاحم است، و جلوی آن زباله جمع می گردد. یکی از مردها با اشاره به لزوم سنگ چینی و ایجاد دیوار حفاظتی اطراف پل و دره فصلی برای امنیت منازل و محله های دو طرف آن گفت: باید اطراف پل حداقل تا ارتفاع یک متر سنگ چینی گردد. اگر این دیوار وجود داشت، آب به این سمت سرازیر نمیشد.

همسرش با ناراحتی می گوید: مگر نه ما اینجا نفت داریم؟ چرا در وحدتیه خدمتی داده نمی گردد؟ پس کی قرار است مردم از مواهب آن بهره مند شوند؟ شهر ما احتیاجمند رسیدگی است. مسائل زیرساختی داریم که باید شورای شهر و شهرداری به آن رسیدگی نمایند. مسائل شهرسازی و ایمنی رعایت نشده که همین ها باعث شده سیل مشکل ساز گردد. آن طرف هم یک خانه هست که 4 سال بیشتر از ساخت آن نمی گذرد و حالا نشست نموده است.

نقش دخالت های ناصحیح انسانی در وقوع سیل

مقاوم بسازیم، ایمن بمانیم شعار خوب و قشنگی است که سال ها به آن بی توجهی شده و نادیده گرفته شده است. بر اساس داده های موجود در ایران پس از حدود 10 سال خشکسالی، احتمال وقوع سیل در سال های آینده شدت گرفته است. سیل اگرچه در زمره سوانح طبیعی دسته بندی می گردد، اما در ایران بیشتر سیل های رخ داده حاصل دخالت های ناصحیح انسانی است. نمونه آن، سیل 1388 در شهر قم است که بستر رودخانه خشکیده قمرود توسط شهرداری به پارکینگ تبدیل شد، ولی این رود پس از چند سال خشکسالی، سیلابی شد و به صدها نفر از مردم و خودروهای پارک شده در آن برخورد کرد و همه را با خود برد.

بر اساس اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، از 421 مورد سیل رخ داده از سال 1330 تا 1380 نزدیک به 74 درصد آن تنها به سال های 1360 تا 1380 مربوط می گردد. این داده به این معنا است که در فاصله سال های 60 تا 80 میزان سیل تغییرات زیادی داشته است. سیل میدان تجریش در تهران از جمله سیل های تاریخی ایران است. در حالی که سیل های شمال کشور فاجعه بارترین سیل های ایران قلمداد می گردد، اما سیل میدان تجریش تهران در سال 1366، دومین سیل مخرب کشور از نظر تلفات انسانی لقب گرفته است.

سیل در شمال غرب ایران در روز 25 فروردین 1396 از دیگر پدیده های سیلابی کشور است و بر اساس اعلام سازمان هواشناسی بارش متوسط در حدود 40 میلی متر بوده که طی 15 سال قبل از آن بی سابقه گزارش شده بود. بیشترین تلفات و مفقودی های این سیل از شهرستان های عجب شیر و آذرشهر گزارش شد. در سیل آذر 1399 استان بوشهر بارش کم سابقه بیش از 165 میلی متری تنها در یک روز -یکشنبه 16 آذرماه- و طی مدت زمان کمتر از سه ساعت در شهرستان دشتستان که بنا بر گفته های مسئولان، مشابه آن تنها در سیل سال 1362 ثبت شده ، حجم وسیعی از سیلاب را روانه بعضی شهرها و روستاها کرد که بخش هایی از توضیح ماوقع و تبعات آن در بالا رفت.

ارمغان سیلاب ها برای کشور

دکتر ابراهیم مقیمی، عضو هیأت علمی دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران در پی سیل بهار سال 1398 در گفت وگو با خبرنگاران با تاکید بر ضرورت تجدیدنظر در مدیریت منابع آبی کشور، گفته بود: مدیریت منابع آبی کشور باید به گونه ای باشد که جریان های طغیانی به سمت ایران مرکزی، تالاب ها و استفاده بهتر از آب راهنمایی شوند. این محقق دانشگاه جریان های طغیانی را جزو سرمایه های کشور توصیف کرد و گفت: سیلاب های اخیر به سمت دریا راهنمایی شدند، در حالی که تالاب های بختگان، گاوخونی، جازموریان و میقان پتانسیل زیادی برای ذخیره سازی آب دارند و این در حالی است که از یک سو آب ها را تبخیر می کنیم و از سوی دیگر برای تأمین آب مصرفی شیراز و یزد از حوضه کوهرنگ و زاینده رود آب گرفته می گردد.

مقیمی با بیان اینکه سدهای کشور تنها آب را ذخیره سازی نمی نمایند، اظهار کرد: سدها علاوه بر آب، انباشته از رسوبات است و وزارت نیرو تنها صیانت از تاج سدها را بر عهده ندارد و نسبت به مخزن سد و کیفیت آبی ورودی به آن مسئول است. در حال حاضر نگرانی هایی نسبت به رودخانه های کارون، قمرود، سفیدرود، اترک و گرگانرود که آق قلا بر اثر آن سیلابی شده است، وجود دارد، علاوه بر آن باید نگران شهرهایی باشیم که در دشت های سیلابی توسعه یافته اند. دشت های سیلابی به غیر از حریم رودخانه ها است که اعلام می گردد.

ضرورت شورای نگهبان زمین

به گفته وی، دشت های سیلابی می تواند پهنه وسیعی از سیلاب های عظیم را در بر بگیرد و وسعت و مناطق دشت های سیلابی معین است و دانش های مرتبط با مدیریت سیلاب در کشور و در دانشگاه ها وجود دارد اما متاسفانه رویکرد مدیران ما نه در راستای صیانت از زمین است و نه در راستای روینمودهای میان مدت و بلند مدت.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه دولتمردان در این زمینه ها باید دست احتیاج به سمت دانشگاه ها دراز نمایند، به خیل بیکاران فارغ التحصیل رشته های مرتبط اشاره نمود و اضافه نمود: اگر یک درصد هزینه هایی که برای جبران خسارات مخاطرات می گردد، صرف جذب متخصصان و فارغ التحصیلان این رشته ها گردد، می توانند به راه چاره های بهینه برای مدیریت مخاطرات طبیعی مانند سیل دست یابند، ولی متأسفانه از یک سو پرداخت هزینه برای وقوع مخاطرات می گردد و از سوی دیگر جوانان فارغ التحصیل این حوزه ها بیکار هستند.

ابراهیم مقیمی با پیشنهاد ایجاد نهادی برای انطباق فعالیت ها با زبان زمین در هر مرکز استان و شهرستان را برای مدیریت مخاطرات طبیعی، ادامه داد: بهتر است همانطور که شورای نگهبانی داریم که نگهبان قانون اساسی است و مصوبات مجلس و سایر مسائل را با مسائل شرع تطبیق می دهد، برای صیانت از جغرافیای ایران نیز شورای نگهبان زمین داشته باشیم.

غفلت از بزنگاه ها

در شهرداری ها و دهیاری ها پول و بودجه از محل های گوناگون برای ساماندهی موارد این چنینی و پیشگیری از وقوع سیل و سرازیری سیلاب های سنگین وجود دارد، اما متاسفانه از بزنگاه ها غافل بوده اند. چرا که غیرممکن است شهردار یک منطقه شهر را نشناسد. نقاط پرخطر را در نظر نگیرد. و اصلاً نداند که باید موارد حفاظتی برای تامین امنیت ساکنان محلات حاشیه نشین یا در جوار ساحل، رودخانه، پل و دره های فصلی را در نظر بگیرد. مدیران ارشد باید پاسخ دهند که انتصاب شهرداران و دهیاران بر طبق چه موازینی انجام می گردد، آیا ملاک مدرک و تخصص لحاظ شده است تا مدیران در شرایط بحرانی بتوانند از وقوع حادثه جلوگیری نمایند یا خیر؟ و اینکه تا چه میزان تجربه و دانش شهری و شهرداری در مدیریت ها لحاظ می گردد.

از ماه گذشته هشدارهای هواشناسی بوشهر مبنی بر ورود سامانه بارشی، وقوع رگبار پراکنده باران و رعدوبرق و وزش باد شدید، از موج جدید ناپایداری های جوی، وقوع صاعقه و گاهی تندبادهای لحظه ای و اثرات مخاطره ای ؛آبگرفتگی معابر عمومی و مسیل ها در بعضی مناطق، و اصابت صاعقه و احتمال خسارت به محصولات کشاورزی، احتمال شکستگی درختان خبر داده بود. با این حال به نظر می رسد که فرمانداری ها و در ذیل آن شهرداری ها و دهیاری ها از سطح آمادگی بالایی برخوردار نبوده و نتوانسته اند موارد مربوط به ایمنی را به درستی به شهروندان اعلام نمایند تا امنیت آنان تامین گردد.

در نیمه آذرماه، به دنبال ریتم شدید باران و بارش مداوم، سیل مناطقی از دشتستان را دربرگرفت که از دلایل اعلام شده برای این سیل، طغیان رودخانه ها و دره های فصلی و ریزش آب از بالادست بوده و از جمله علل ریشه ای سیل آن نیز، لایروبی نشدن جهت سیل و عدم توجه شهرداری شهرهای خسارت دیده به هشدارهای سیل بوده است. دلیل دیگر ایجاد تأسیسات شهری و اشغال بستر رودخانه با استقرار منازل و مغازه ها در نزدیکی آن و یا دره های فصلی و پل های ناامنی است که جهت سیلاب های فصلی هستند، مواردی که در گسترش بیشتر سیل و بروز خسارات نقش داشته اند.

به گزارش خبرنگاران، با توجه به فرا رسیدن فصول بارش و پیش بینی وقوع سیلاب ها بایست همه هماهنگی ها برای مقابله با هر گونه بحران و اقدامات لازم برای جلوگیری از نفوذ آب باران به منازل و مغازه شهروندان و راهنمایی و کنترل روان آب های سطحی در مناطق انجام گردد. لایروبی های رودخانه ها و پاک سازی پل ها و مسیل ها خصوصا در محدوده شهری و مسکونی در جلوگیری از وقوع سیلاب نقش موثری دارد.

برای مقابله با بحران شناسایی نقاط کور، آسیب پذیر و حادثه خیز شهر و روستا ضرورت دارد چرا که پیشگیری بهترین و کم هزینه ترین راه در مقابله با بحران است. علت وقوع مسائل ناشی از سیل در استان بوشهر و به ویژه دشتستان را باید در مجموعه ای از سوء مدیریت ها و عوامل طبیعی جستجو کرد. تغییر اقلیم و الگوی بارش، بارندگی شدید، پر بودن ظرفیت سدها پیش از شروع بارش ها و نیز عدم لایروبی رودها و دره ها با دیگر عواملی که مجال گفتن آن نیست، همه و همه دست به دست هم دادند تا این حادثه رقم بخورد.

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 3 بهمن 1399 بروزرسانی: 3 بهمن 1399 گردآورنده: ipten.ir شناسه مطلب: 1378

به "از سوغات نابودی تا جهازی که با سیل رفت!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "از سوغات نابودی تا جهازی که با سیل رفت!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید